طلاق در ادیان ابراهیمی‏ درنگی بر آموزه‏های کتاب‏های آسمانی‏ قرآن کریم،عهد عتیق و عهد جدید

پدیدآوررضا کیانی

نشریهمجله حافظ

شماره نشریه45

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1261 بازدید
طلاق در ادیان ابراهیمی‏ درنگی بر آموزه‏های کتاب‏های آسمانی‏ قرآن کریم،عهد عتیق و عهد جدید

رضا کیانی

مقدمه

امروزه طلاق به یکی از پدیده‏های مهم و حائز اهمیت جوامع‏ امروزی مبدل شده و به تبع آن بررسی و مطالعه درباره‏ی آن نیز گسترش یافته است.
از دیگر سو،ادیان-به‏خصوص ادیان ابراهیمی-به این مفهوم‏ توجه ویژه نشان داده و می‏توان در آثار مکتوب این ادیان،آیات و فرامین‏ بسیاری در خصوص طلاق و گسست‏های زناشویی سراغ گرفت.
تردیدی نیست که رویکرد این‏گونه کتاب‏ها،نقش تعیین کننده‏یی‏ در باورها و تفکرات پیروان آن ادیان داشته است.چرا که کتاب‏های‏ آسمانی ادیان،به‏عنوان منبع اصلی و اساسی ادیان محسوب شده و اندیشه و رفتار مردمان،ریشه در آن دارد.
در بررسی حاضر نیز کوشش شده است با مراجعه به متن قرآنی‏ کریم،عهد عتیق(تورات)و عهد جدید(انجیل)که کتاب‏های مقدس‏ سه دین بزرگ و کهن اسلام،یهودیت و مسیحیت محسوب می‏شوند، به مطالعه‏ی مفهوم طلاق پرداخته شود و نظر این سه کتاب در این‏ خصوص به صورت مقایسه‏ای بررسی گردد.

گسست‏های زناشویی و طلاق

از فروپاشی پیوند زناشویی،بین زوجین تحت عنوان گسست‏ زناشویی یاد می‏شود.در تعریفی دیگر،«شکستن واحد خانواده و تجزیه‏ی نقش‏های اجتماعی که در نتیجه‏ی آن یک یا تنی چند از اعضای خانواده به طور ارادی یا غیرارادی تکالیف ناشی از نقش خود را آن‏طور که باید و شاید انجام ندهند،گسست زناشویی نامند».(گود، 1352،ص 248)شایع‏ترین نوع گسست زناشویی،طلاق خوانده می‏شود. به عبارت دیگر یک ازدواج رسمی و قانونی به وسیله‏ی طلاق خاتمه پیدا می‏کند.در تعریف طلاق آمده است:«انحلال رابطه‏ی زن‏وشوهری‏ در ازدواج دایم که به دنبال آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف زناشویی‏ مسوولیتی برابر زن‏وشوهر وجود ندارد طلاق نامیده می‏شود».(بهشتی، 1358،ص 322)به‏طور کلی در ادیان الهی طلاق امر مطلوبی نیست و در کراهت آن آیات فراوانی وجود دارد.در قرآن،تورات و انجیل نیز آیات‏ بسیاری وجود داشته که در آنها به دوری از طلاق توصیه شده است.

الف)طلاق در قرآن کریم

همان‏طور که پیش از این نیز اشاره شد طلاق در نزد ادیان الهی، پسندیده نبوده و در کتاب‏های آسمانی ادیان،شواهدی حاکی از کراهت‏ و قباحت آن به چشم می‏خورد.این امر می‏تواند در انجام طلاق موثر واقع گردد چرا که طلاق در بین جوامع مذهبی شیوع چندانی ندارد.در قرآن نیز این مفهوم پسندیده نبود و به دوری از آن اشاره شده است.با بررسی آیات قرآن کریم می‏توان این‏گونه ادعا نمود که کتاب آسمانی‏ قرآن به همان اندازه که به ازدواج و تشکیل خانواده اهمیت داده،از فروپاشی آن بیزار و منتفر است.برای همین در آیات این کتاب آسمانی‏ ذکر شد هنگام اختلافات زناشویی در صورتی که پیش‏بینی می‏شود اختلافات بالا بگیرد،بهتر است داوری از جانب مردوزن به موضوع‏ رسیدگی کرده و آن را حل‏وفصل نمایند.در سوره مبارکه‏ی نساء آمده‏ است:«چنان‏چه بیم آن دارید که نزاع و خلاف سخت بین زن‏وشوهر پدید آید،از طرف خانواده‏ی مرد و خانواده‏ی زن داوری انتخاب کنید،اگر نیت صلاح در کار باشد،تا خداوند آن دو را به اصلاح موفق فرماید که‏ خداوند بر همه دانا و از همه چیز آگاه است.»(سوره‏ی نسا،آیه‏ی 35)
با وجود این،در برخی اوقات تفاهم بین زوجین امکان‏پذیر نیست و امید اصلاح و بهبودی نیز وجود ندارد،در این صورت راه طلاق باز است‏ و زن‏وشوهر می‏توانند از هم جدا شوند.
در سوره‏ی مبارکه‏ی طلاق ضمن آنکه از مردان خواسته شده به‏ ادای حقوق زنان همت گمارده و به آن توجه داشته باشند،توصیه شده‏ است که زنان را از خود دور نکنند مگر آن‏که مرتکب عمل نادرست و زشتی شده باشند:«و آن زنان را از خانه بیرون مکنید،مگر آن‏که کار زشتی آشکار مرتکب شوند.این حدود خداست و هر کس از حدود الهی‏ تجاوز کند به خویشتن ظلم کرده است.تو ندانی شاید خدا کاری از تو پدید آرد».(سوره طلاق،آیه 1)
هم‏چنین در قرآن آمده،زن می‏تواند پس از جدایی ار شویش،مجددا ازدواج کند و مرد نمی‏تواند همسر مطلقه خود را از ازدواج منع کند:«و چون زنان را طلاق دادید و زمان عده‏ی آنها به پایان رسید،آن‏ها را از این‏که با شوهران‏شان زناشویی کنند منع نکنید».(سوره‏ی بقره،آیه‏ی‏ 232)

لزوم رعایت اخلاق اسلامی در طلاق

در قرآن کریم آیاتی ذکر شده که به قوانین و احکام طلاق اشاره دارد که مسلمین را به اجرای آن ملزم می‏نماید.
از مهم‏ترین احکام مربوط به طلاق که کتاب قرآن بدان اشاره دارد،رعایت اخلاق اسلامی‏ست.براساس آیات قرآن،مردوزن باید هم در زناشویی و هم در طلاق حرمت همسر خود را نگاه داشته و به حق و حقوق او احترام گذارند.در این خصوص در سوره بقره آمده است:«چون‏ زنان را طلاق دادید و به پایان عده خود رسیدید،یا به نیکویی نگاهشان‏ دارید،یا به نیکویی رهایشان سازید،و برای ضربه‏زدن و زیان رساندن‏ نگاهشان مدارید تا ستم‏کرده باشید،و هر که چنین کند بر خود ستم کرده‏ و آیات خدا را به شوخی و ریشخند مگیرید،و نعمتی را که خداوند به شما ارزانی داشته و آن‏چه از کتاب و حکمت بر شما فرو فرستاده که شما را بدان پند می‏دهد به یاد آرید و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به همه‏ چیز آگاه است».(سوره‏ی بقره،آیه‏ی 231)

ایلاء

یکی دیگر از احکام مرتبط با طلاق که در قرآن هم بدان اشاره شده‏ است،«ایلاء»است و آن قسمی از سوی مرد است تا به مدت بیش از چهار ماه از آمیزش با همسرش خودداری کند.
در گذشته،ایلاء برای تنبیه زنان و ناراحت کردن و ضرر رساندن به‏ آنها از سوی مردان اجرا می‏شد.زنی که این‏گونه مورد مجازات قرار می‏گرفت،حق آمیزش با مرد خود را نداشت،هم‏چنین نمی‏توانست با مرد دیگری ازدواج کند،خداوند در خصوص این‏گونه سوگندها به مردان‏ توصیه می‏کند:«خداوند را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید که‏ ترک نیکی و تقوا کنید و میان مردم اصلاح نکنید».(سوره‏ی بقره،آیه‏ 224)
اما چنان‏چه مردی قصد داشت این‏گونه با همسرش رفتار کند،دو راه در برابر خود دارد:یا آن‏که قسم خود را شکسته و کفاره دهد یا این‏که‏ با احترام زنش را طلاق دهد.در سوره‏ی مبارکه‏ی بقره آیات 226 و 227 در این خصوص چنین می‏خوانیم:«کسانی که به وسیله‏ی سوگند از زنانشان کناره‏گیری می‏کنند،چهار ماه فرصت دارند،اگر بازگشتند خداوند آمرزنده و مهربان است(226)و اگر تصمیم به طلاق گرفتند، خداوند بر کارشان شنوا و داناست».(سوره‏ی بقره،آیات 226،227)

ب-طلاق در عهد عتیق(تورات)

در عهد عتیق با موارد نادری از طلاق برمی‏خوریم،چراکه این کتاب‏ طلاق را پدیده‏های ناپسند خوانده و در کراهت و قباحت آن آیاتی به چشم‏ می‏خورد.چنان‏که در باب دوم از کتاب ملاکی،نفرت خداوند از طلاق‏ آمده است:«خداوند،خدای اسرائیل می‏فرماید:من از طلاق نفرت دارم، هم‏چنین از مردان سنگ‏دلی که زنان خود را طلاق می‏دهند،پس‏ مواظب باشید که به همسر خود خیانت نکنید».(ملاکی،2:16)
این آیه مردانی را که قصد طلاق زنان‏شان رادارند،سنگ‏دل خوانده‏ و به آن‏ها هشدار داده که هر گز به زنان‏شان خیانت نکرده و نسبت به‏ آن‏ها همواره وفادار باشند.

مقایسه‏ی موقعیت زن‏وشوهر از نظر طلاق

در تورات آمده که مردان حق طلاق زنان را دارند.بر این اساس‏ چنان‏چه مردی،قصد طلاق زنی را داشته باشد کافی است به او طلاق‏نامه‏ایی بدهد.در این کتاب دلیلی حاکی از این‏که زنی می‏تواند از مرد خود جدا شود نیامده است.در واقع،این مردان هستند که می‏توانند از زنان‏شان جدا شده،آن‏ها را طلاق دهند.این نکته در آیاتی که در موضوع طلاق آمده،به خوبی نمایان است.در این آیات معمولا مخاطب،مردان بوده و به آنها توصیه شده از زنان خود جدا نشوند،از مواردی که مرد می‏توانسته زن خود را طلاق دهد،زنا و خیانت زن است. در کتاب تثنیه آمده اگر در هنگام ازدواج مشخص شود عروس باکره‏ نبوده،زن باید سنگسار شود اما اگر این امر تهمتی از جانب مرد باشد،نه‏ تنها مرد باید جریمه پرداخت کند بلکه حق طلاق زن را نیز نخواهد داشت.هم‏چنین اگر مردی به دختری که نامزد ندارد تجاوز کند،ضمن‏ ازدواج با او هر گز حق طلاق آن دختر را نخواهد داشت.

نظر دو پیامبر عهد عتیق درباره‏ی طلاق

از آن‏جا که در عهد عتیق به طلاق سفارش شده و از آن به عنوان‏ پدیده‏یی ناپسند یاد شده است،قوانین اندکی درباره‏ی آن به چشم‏ می‏خورد.یکی از این قوانین از زبان حضرت موسی در کتاب تثنیه آورده‏ شده است.بر این اساس اگر مردی بعد از آن‏که پیوند زناشویی با زنی‏ منعقد نمود،به عللی از او راضی نبود،می‏تواند طلاق‏نامه‏یی به دست او داده و از او جدا شود.اما چنان‏چه آن زن با کس دیگری ازدواج کند و پس از مدتی شوهر دوم آن زن بمیرد و یا او را طلاق دهد،شوهر اولش‏ حق ندارد با او درباره ازدواج نماید.در کتاب تثنیه از قول موسی‏ می‏خوانیم:
«اگر مردی پس از ازدواج با زنی،به عللی از او راضی نباشد و طلاق‏نامه‏یی نوشته،به دستش دهد و او را رها سازد و آن زن و دوباره‏ ازدواج کند و شوهر دومی نیز از او راضی نباشد و او را طلاق دهد یا بمیرد،آن‏گاه شوهر اولش نمی‏تواند دوباره با او ازدواج کند،زیرا آن زن‏ نجس شده است.خداوند از چنین ازدواجی متنفر است و این عمل باعث‏ می‏شود زمینی که خداوند،خدایتان به شما داده است به گناه آلوده شود». (تثنیه،34:1-5)
این مطلب در کتاب ارمیا نیز از زبان این پیامبر عهد عتیق آورده‏ شده است.در این کتاب ارمیا از قول خداوند می‏گوید:اگر مردی زن‏ خود را طلاق داده و آن زن،همسر دیگری برگزیند،شوهر اولش نباید دیگر او را به همسری برگزیند.ارمیا دلیل این کار را فاسد شدن و بی‏عفت شدن آن زن می‏داند و مردان را از ارتکاب به چنین ازدواجی باز می‏دارد.

ج)طلاق در عهد جدید(انجیل)

در عهد جدید طلاق زشت‏تر و قبیح‏تر از قرآن و عهد عتیق تلقی‏ شده و ازاین‏رو کسی حق انجام آن را ندارد.در انجیل متی می‏خوانیم‏ وقتی از عیسی درباره طلاق سوال می‏کنند او ارتکاب به این کار را به‏ شدت نهی می‏کند:
«آن‏گاه بعضی از فریسیان پیش آمدند تا با بحث و گفت‏وگو او را غافلگیر کنند.پس به عیسی گفتند:آیا شما اجازه می‏دهید مرد،زن خود را طلاق دهد!»
عیسی جواب داد:«مگر شما کتاب آسمانی را نمی‏خوانید!در کتاب‏ آسمانی نوشته شده است که در آغاز خلقت،پروردگار مردوزن را آفرید و دستور داد مرد از پدر و مادر خود جدا شود و برای همیشه به زن خود بپیوندد و با او یکی شود.به‏طوری که آن دو نفر دیگر دو تن نیستند، بلکه یک تن‏اند.هیچ انسانی حق ندارد آن دو را که خدا به هم پیوسته‏ است،جدا کند».پرسیدند:«اگر چنین است چرا موسی فموده که مرد می‏تواند زنش را طلاق بدهد،و کافی است که طلاق‏نامه‏یی بنویسد و به دست زنش بدهد و از او جدا شود!»
عیسی جواب داد:«موسی چنین گفت زیرا می‏دانست شما چه‏قدر سنگ‏دل و بی‏رحم هستید.اما این چیزی نبود که خداوند در آغاز خلقت‏ در نظر داشت.و من به شما می‏گویم که هر کس زن خود را هر علتی‏ به غیر از زنا طلاق دهد و با زن ازدواج کند،زناکار محسوب‏ می‏شود».(متی،19:9-3)
عیسی با تکیه براین موضوع که در آغاز خلقت،خداوند مرد و زن‏ را برای هم آفرید تا آن دو یک تن شوند،رابطه تمام مردها و زن‏ها را این‏گونه دانسته،از این‏رو معتقد است پیوند زناشویی،پیوندی خدایی‏ است که کسی حق بر هم‏زدن آن را ندارد.
او ضمن سنگ‏دل خواندن مردانی که قصد طلاق زنان‏شان را دارند به این نکته اشاره می‏کند که چنان‏چه زن خود را طلاق بدهد و با زن دیگر ازدواج کند،رابطه‏ی جنسی این مرد با همسر دومش حکم زنا را خواهد داشت.براساس این آیات تنها ارتکاب به زنا است که به مرد حق طلاق زن را می‏دهد و در سایر موارد مرد حق چنین کاری را ندارد.
قباحت طلاق از نطر عیسی در باب پنجم از انجیل متی نیز آمده‏ است:
«گفته شده است‏که:اگر کسی می‏خواهد از دست زنش خلاص‏ شود،کافی است طلاق‏نامه‏یی بنویسد و به او بدهد.اما من می‏گویم هر که زن خود را بدون این‏که خیانتی از او دیده باشد،طلاق دهد و آن زن‏ دوباره شوهر کند،آن مرد مقصر است زیرا باعث شده زنا کند،و مردی‏ نیز که با این زن ازدواج کرده،زناکار است».(متی،5:31-33)
عیسی به این نکته اشاره می‏کند که خداوند نیز قطعا با برهم‏ خوردند پیوند زناشویی به شدت مخالف است در انجیل مرقس آمده‏ است:
«ولی قطعا،خواست خدا چنین نیست.چون خدا از همان ابتدا،مرد و زن را برای پیوند همیشگی آفرید».مرقس:10:6-7

احکام طلاق در عهد جدید

همان‏طورکه اشاره شد در عهد جدید طلاق به شدت نهی و به‏ دوری از آن توصیه شده است.در این کتاب،نظرات عیسی درباره‏ی‏ طلاق آمده است بدین صورت که آن را عملی شرم‏آور و گناهی بزرگ که‏ برخلاف نظر خداوند است معرفی نموده است.در کتاب لوقا آمده است‏ هر مردی که زن خود را طلاق بدهد و بعد از آن،با زن دیگری ازدواج‏ کند،حکم زنا را دارد.هم‏چنین اگر مردی با زن طلاق داده شده‏یی پیوند زناشویی ببندد مرتکب زنا شده و باید حکم زنا درباره‏شان اجرا شود:
«هرکه زن خود را طلاق دهد و با دیگری ازدواج کند،زنا می‏کند و هر مردی نیز که با زن طلاق داده شده‏یی ازدواج کند،در واقع مرتکب زنا می‏شود».(لوقا،16:18)
در انجیل مرقس نیز همین موضوع آورده شده است:
«اگر مردی همسرش را طلاق دهد و با زبان دیگری ازدواج کند، نسبت به همسرش زنا کرده است.هم‏چنین اگر زنی از شوهرش جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند،او نیز زنا کرده است».(مرقس،10:11- 12)
آیه‏ی دیگری که به صراحت درباره‏ی منع طلاق برای مسیحیان‏ آمده در کتاب اول قرنتیان،باب هفتم ذکر شده است.در این آیه پولس‏ نبی به صراحت دستور می‏دهد زوجین نباید پیوند زناشویی خود را بر هم‏ بزنند چون این عمل گناه بزرگی قلمداد می‏شود:
«در این‏جا برای آنانی که ازدواج کرده‏اند،دیگر نه یک توصیه،بلکه‏ یک دستور دارم،دستوری که از جانب من نیست بلکه خود خداوند آن را فرموده است،و آن این است که زن نباید از شوهرش جدا شود».(اول‏ قرنتیان،7:10)
پولس این دستور را از جانب خدا به مسیحیان ابلاغ می‏کند و آن‏ها را ملزم‏ به اجرای آن می‏نماید.

حاصل سخن

مفهوم طلاق در آیات قرآن،عهد عتیق و عهد جدید آمده و هر سه‏ کتاب،پیروان خود را از ارتکاب به آن نهی می‏کنند.در این پژوهش به‏ بررسی میزان شیوع طلاق و درجه‏ی قباحت آن در قرآن،عهد عتیق و عهد جدید پرداخته و نظر این سه کتاب درباره مفهوم طلاق آورده شد. نکته‏ایی که ذکر آن مهم به نظر می‏رسد آن است که اگرچه در سه دین‏ اسلام،یهودیت و مسیحیت مفهوم طلاق مفهومی ناپسند و قبیح معرفی‏ شده است اما این سه دین درباره‏ی طلاق آداب و قوانین مشابهی نداشته‏ و در آیات مندرج در کتاب‏های آسمانی‏شان احکام طلاق یکسان نیست.
در کتاب آسمانی دین مبین اسلام،قرآن،به طلاق توصیه نشده و اصل را بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته است،در این کتاب به همان‏ اندازه که به ازدواج توجه شده،به دوری از طلاق نیز توصیه شده است. با وجود این طلاق در قرآن،عملی حرام تلقی نشده و چنان‏چه امید اصلاح و حفظ کانون زناشویی امکان‏پذیر نباشد،راه طلاق باز است.
در عهد عتیق نظر خداوند درباره طلاق ذکر گردید که آن را عمل‏ نفرت‏انگیز معرفی نموده است.در این کتاب از قول موسی می‏خوانیم‏ چنان‏چه مردی بخواهد زنش را طلاق بدهد،می‏تواند طلاق‏نامه‏یی به‏ دست او داده و او را ترک نماید.
در مقایسه با عهد عتیق این مساله در عهد جدید به گونه‏یی دیگر آورده شده و احکام شدیدتری برای آن ذکر گردیده است.براساس آیات‏ این کتاب،چنان‏چه مردی زنش را طلاق بدهد،مرتکب عملی ناپسند شده است و اگر آن مرد با زن دیگری ازدواج نماید،حکم زنا را پیدا می‏کند.در عهد جدید عنوان شده:مرد،زمانی می‏تواند همسر خود را طلاق بدهد که او مرتکب خیانت یا زنا شده باشد.
در عهد جدید نظر عیسی درباره طلاق آمده است به نظر او چون‏ خداوند از آغاز مرد و زن را برای هم آفرید پیوند این دو،پیوند ناگسستنی‏ست و کسی حق برهم‏زدن آن را ندارد.عیسی عنوان‏ می‏دارد که خواست خداوند نیز جدایی بین زن و مرد نبوده و با آن مخالف‏ است.هم‏چنین در ای سه کتاب،قوانین و دستورات ویژه‏یی درباره‏ی‏ طلاق ذکر شد است.قرآن اگرچه حق طلاق را به مردان داده اما به آنها نیز توصیه نموده است که با زنان خود چه در زناشویی و چه هنگام طلاق‏ به نیکویی رفتار نموده و به حقوق خود پایبند باشند.هم‏چنین از انجام سوگندهایی که حق و حقوق زنان را پایمال می‏کند(هم‏چون‏ ایلاء)بپرهیزند.
براساس آیات تورات،اگر مردی زنش را طلاق بدهد و آن زن مجددا ازدواج کند و پس‏از آن شویش مرده و یا دوباره او را طلاق دهد،زن‏ نمی‏تواند با شوهرش اولش مجددا ازدواج کند.به‏نظر حضرت موسی این‏ کار باعث می‏شود زمین خدا به گناه آلوده شود.
حضرت ارمیا نیز علت این کار را فاسد شدن و بی‏عفت شدن آن زن می‏داند.
عهد جدید ضمن شرم‏آور خواندن طلاق،به‏این‏ نکته اشاره دارد که زنان حق جدایی از شوهران‏شان‏ را ندارند.این مطلبی است که در کتاب اول قرنتیان‏ از قول پولس آمده و آن را نه یک توصیه،بلکه‏ دستوری از جانب خدا می‏داند.

پی‏نوشت‏ها

(1)-منظور طلاق است.
(2)-براساس این اصل«...امپراطورهای مسیحی،برای‏ شوهری که بدون علت موجه زن خود را طلاق دهد،مجازات‏ قائل شده بودند».(مطهری،1357،ص 312)

منابع

1-ترجمه تفسیری کتاب مقدس،1995،انگلستان:انجمن‏ بین‏المللی کتاب مقدس.
2-حسینی بهشتی،سید محمد و دیگران،1358،شناخت‏ اسلام،چاپ اول،تهران،دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.
3-سهرابی،ایوب،1382،خانواده،جمعیت و تنظیم‏ خانواده،چاپ ششم،تبریز،نشر اختر.
4-قرآن کریم،1379،ترجمه‏ی مهدی الهی قمشه‏ای،چاپ‏ اول،قم،انتشارات مصطفی.
5-قرآن کریم،1373،ترجمه‏ی محمد مهدی فولادوند،چاپ‏ اول،قم،دارالقرآن کریم«دفتر مطالعات تاریخ و معارف‏ اسلامی».
6-گود،ویلیام جی،1352،خانواه و جامعه،ترجمه‏ی ویدا ناصحی،چاپ اول،تهران،بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
7-محمدی،مجید،1370،بر بام‏های آسمان،چاپ اول، تهران،نشر مرکز.
8-محمدیان،بهرام و دیگران،1381،دایرة المعارف کتاب‏ مقدس،چاپ اول،تهران:انتشارات روز نو.
9-مطهری،مرتضی،1357،نظام حقوق زن در اسلام، چاپ هشتم،قم،انتشارات صدرا.
10-هاکس،جیمز،1377،قاموس کتاب مقدس،چاپ دوم، تهران،انتشارات اساطیر.
11- United States of Ameria:Oublished by Bethany Fellowship. Christenson,Lam.(1970)The Christian Family.
12- House. United States of America:Oublished by Harrison Marriages and Familis. Daugherty,Billy Joe.(1991).Building Strong
13- Unired States,of America:Oublished by Regal Books, Your Marriage Norman Wright H(1974).Connunication,Key To
14- Zondcrvan Corporation. Bible(1985).United States of America:Oublished by the The NIV(NeW lnternational Version.Study

مقالات مشابه

فلسفه عدّه طلاق از منظر مفسّران فریقین

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهمحسن علیجانی, احمد قدسی

مطالعه تطبیقی دستیابی به غیب در قرآن کریم و عهد عتیق

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهبی‌بی‌سادات رضی بهابادی, شیرین رجب‌زاده

بررسي تطبيقي انسان شناسي قرآن با انسان شناسي غربي

نام نشریهحسنا

نام نویسندهسیدمصطفی کازرونی

بررسی تطبیقی وجود منجی‌ موعود در قرآن و عهدین

نام نشریهقرآن در آینه پژوهش

نام نویسندهمرتضی خرمی, سیده‎فاطمه حسینی, محمد هادی یدالله‌پور

بررسی تطبیقی اصطلاح «انجیل» در قرآن و عهد جدید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهمحمدکاظم شاکر, فاطمه میری

بررسی تطبیقی نماز در دین اسلام و آیین زرتشت

نام نشریهپژوهشن تامه معارف قرآنی

نام نویسندهعبدالمجید طالب تاش, سعید ششگل‌نژاد

مرگ ، توفی و عالم پس از مرگ درمقارنه‌ی قرآن و عهدین

نام نشریهپژوهش دینی

نام نویسندهعباس همامی, مریم فرضی